دوشنبه / ۷ آبان / ۱۴۰۳ Monday / 28 October / 2024
×
برشی از ویژه‌نامه شهید جمهور

آخرین دیدار…

پس از چند گیت بازرسی مجموعه پاستور، وارد سالن شهید بهشتی نهاد ریاست‌جمهوری(کنار مسجد سلمان فارسی) شدیم. بچه‌ها حرف‌هایشان را می‌زدند، از تمجید گرفته تا نقد و راهکار، با دقت گوش می‌کرد و نکاتی را یادداشت می‌کرد. پس از پایان صحبت‌های نمایندگان، شروع به پاسخ کرد. تا دقایقی پس از اذان مغرب و رسیدن وقت نماز و افطار هم صحبت‌ها ادامه داشت، بعد هم نوبت به عکس یادبود و تحویل نامه به آقای رئیسی شد و من هم نامه‌ای به ایشان دادم.
آخرین دیدار…
  • کد نوشته: 1015
  • ۱۵ مهر
  • بدون دیدگاه
  • برچسب ها

    درست ۴۵ روز پیش بود که به عنوان یکی از نمایندگان نشریات دانشجویی در دیدار رمضانی با رئیس‌جمهور شرکت کردم، نمی‌خواهم با جزئیات کلیشه‌ای حوصله خواننده را سر ببرم که چه شد قبل از دعوت و اینها .بنابراین به اصل مطلب می‌پردازم:

     

    گوشِ‌شنوا و سعه‌صدر!

    پس از چند گیت بازرسی مجموعه پاستور، وارد سالن شهید بهشتی نهاد ریاست‌جمهوری(کنار مسجد سلمان فارسی) شدیم. بچه‌ها حرف‌هایشان را می‌زدند، از تمجید گرفته تا نقد و راهکار، با دقت گوش می‌کرد و نکاتی را یادداشت می‌کرد. پس از پایان صحبت‌های نمایندگان، شروع به پاسخ کرد. تا دقایقی پس از اذان مغرب و رسیدن وقت نماز و افطار هم صحبت‌ها ادامه داشت، بعد هم نوبت به عکس یادبود و تحویل نامه به آقای رئیسی شد و من هم نامه‌ای به ایشان دادم.

     

    نمازِ با طمأنینه!

    بالاخره بچه‌ها رضایت دادند و برای نماز و افطار به مسجد سلمان نهاد ریاست‌جمهوری رفتیم. نماز اول را حاج آقای رستمی(رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها) خواندند البته با طمأنینه و آرامشِ بسیار! سرعت! پس از اتمام نماز، به حاج آقای رئیسی تعارف کردند که نماز دوم را ایشان بخواند. با لحن خاصی گفتند خودتان بخوانید ولی این‌بار با سرعت بیشتر که به افطار هم برسیم. از این بی‌تکلف بودن‌ بی‌اختیار خنده‌ام گرفت.

     

    گعده کنار سفره!

    پس از نماز عشاء و حاضر شدن سفره افطار، رو‌به‌روی ایشان بر سر سفره نشستیم. پس از تعارف‌ها و آسودگی خاطر از رسیدن بسته‌های افطاری به بچه‌ها، شروع کردند. اینجا هم دوستان فرصت را مغتنم دیدند تا حرف‌هایشان را بزنند.

     

    ضرر!

    دوستی که با من به اندازه یک نفر فاصله داشت و روبه‌روی رییس‌جمهور نشسته بود صحبت را این‌گونه آغاز کرد که: شرمنده از اینکه سرسفره افطار هم صحبت می‌کنم. آقای رئیسی با همان صمیمیت و شوخی همیشگی گفت: من که افطار می‌کنم، شمایی که صحبت می‌کنی و افطار نمی‌خوری، ضرر می‌کنی…

     

    به معنای واقعی کلمه؛ “مردمی”!

    اینجا هم آقای رئیسی شنونده دغدغه‌های بچه‌هایی بود که کنار ایشان بودند، البته خیلی خودمانی‌تر، غیررسمی‌تر و بی‌واسطه‌تر و بی‌تعارف‌تر… هرکدام از مشکلاتی که را که گفته می‌شد از وضعیت دانشگاه فرهنگیان گرفته تا موضوع حجاب‌وعفاف، با دلسوزی بسیار گوش می‌کرد، پاسخ می‌داد و بازخورد می‌گرفت، برای ارتباطات و تکمیل اطلاعات، دانشجوی مطالبه‌گر را با دستیاران خود با درنظرگرفتن یک قرار ملاقات مرتبط می‌کرد.

     

    برخوردِ شهید با من!

    پس از آن هم که کار به صحبت‌های آخر بچه‌ها با ایشان رسید و در آنجا مطالبه انحلال بانک‌های ناتراز را مطرح کردم-که فردای همان روز از بخش خبری ۲۰:۳۰ پخش شد-، شاید هیچوقت از گزارش‌های تلوزیونی نتوانید درک کنید، اما طوری با فروتنی و تواضع به من نگاه کرد و پاسخ داد که انگار یک کارمند به مافوقش گزارش می‌دهد نه یک رئیس‌جمهور به یک دانشجو…

     

    از اولِ مجلس چیدند!

    شاید هیچکس از کسانی که در کنار آن سفره بودند تصور نمی‌کرد ۴۵ روز بعد به جای رئیس‌جمهور، شهیدِ جمهور داشته باشیم… تنها ویژگی‌هایی که قبل از دیدار در ذهنم از او بود و بعد از آن دیدار بیش از پیش به‌ جا ماند اینها بود: تواضع، اخلاق، دلسوزی، پاکدستی، ارادت به رهبری، ایمان، امید به آینده، تلاش و خسته‌نشدن، سعه‌صدر، سعه‌صدر و سعه‌صدر…

     

    طلبِ حلالیت و درخواست شفاعت…

    اگر نقدی به حق درباره او داشته‌ام پیشاپیش حلالش کرده‌ام و امیدوارم اگر حرفی به ناحق در این سال‌ها درباره او زده‌ام که حتما زده‌ام، من را ببخشد-که مطمئنم آنقدر مهربان هست که این کار را کند- و شفاعت کند…

     

    *نویسنده: امیرپارسا مهران‌زاد  “مدیرمسئول نشریه هفت‌ِتیر بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی(ره)”

    *انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «شبکه نشریات دانشجویان ایران» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

     

    این یادداشت برشی از ویژه نامه “شهید جمهور” است

    برای مطالعه کامل ویژه نامه کلیک کنید

    نوشته های مشابه
    نقطه سر خط
    برشی از ویژه‌نامه فتح غریب

    نقطه سر خط

    دیدگاهتان را بنویسید