دوشنبه / ۷ آبان / ۱۴۰۳ Monday / 28 October / 2024
×
برشی از ویژه‌نامه شهید جمهور

ابراهیم چگونه آتش را گلستان کرد؟

از جاسوسی و فرار با پوشش مبدل تا ایستادن در برابر ولایت فقیه، از آتش‌بیار صحنه فتنه بودن تا وادادگی محض در برابر غرب. اینها فقط بخشی از سیاهه کارنامه کوچک‌مردانی بود که ردای مقدس ریاست جمهوری اسلامی ایران بر تن‌شان گشادی می‌کرد. تو گویی شهوت قدرت پاستور بر شوق خدمت‌ش می‌چربید.
ابراهیم چگونه آتش را گلستان کرد؟
  • کد نوشته: 1003
  • ۱۴ مهر
  • بدون دیدگاه
  • برچسب ها

    از جاسوسی و فرار با پوشش مبدل تا ایستادن در برابر ولایت فقیه، از آتش‌بیار صحنه فتنه بودن تا وادادگی محض در برابر غرب. اینها فقط بخشی از سیاهه کارنامه کوچک‌مردانی بود که ردای مقدس ریاست جمهوری اسلامی ایران بر تن‌شان گشادی می‌کرد. تو گویی شهوت قدرت پاستور بر شوق خدمت‌ش می‌چربید.

    بعد از شهید رجایی و آیت‌الله خامنه‌ای  صندلی ریاست جمهوری را به ماشین ساخت اپوزیسیون برای نظام میشناختیم. اما به یک‌باره مردی از دیار خراسان به میدان آمد؛ سید ابراهیم رئیس الساداتی. او کاری کرد که بعد از شهادتش، دوست و رقیب همه به تأمل و تأثر مشغولند و نمی‌توانند خدمات او را یکسره نادیده بیانگارند. به راستی شهید رئیسی چه کرد و چگونه بود که برخلاف اکثر رؤسای جمهور قبلی، اسیر شهوت قدرت نشد؟ ابراهیم چگونه آتش را گلستان کرد؟

    من طعم فقر را چشیده‌ام…

    شهید رئیسی فقر را نه در گزارش‌های رنگارنگ و مکتوب دستگاه‌های عریض و طویل حکومتی و نه در قاب تلویزیون‌ رنگی، که با پوست و گوشت خود لمس کرده بود و فقرزدایی جزو اولین دغدغه‌هایش بود. وی روحانی‌زاده ساده در یک محله قدیمی مشهد بود. او با درد نداری و یتیمی بزرگ شده بود و در پنج سالگی دیگر سایه پدر بر سرش نبود. و همین بود که او را به سید محرومان و خادم مستضعفان بدل کرد. و چه خوش گفت پیر خمین ما که مردم باید به کسانی رای دهند که طعم فقر را چشیده باشند.

    رئیس ساکن نبود…

    شهیدجمهور، دولتی را تحویل گرفت که رئیسش نه در کف میدان، که از پشت اتاق شیشه‌ای برای ده‌ها میلیون ایرانی تصمیم می‌گرفت. اما سید محرومان اداره کشور را از پستوی پاستور به دل مردم آورد و هرگز امیر مرکزنشین نبود! هر کجا سیل و زلزله‌ای بود، خود را به محل حادثه می‌رساند و زانو به زانوی مردم می‌نشست. شب و روز و شرق و غرب نمی‌شناخت و امروز در ملاعلی سیستان و بلوچستان بود و فردا در بدلان آذربایجان‌غربی! آنقدر می‌دوید که از رهبر انقلاب خواسته بودند تا به ایشان بگوید که کمی استراحت کند و به فکر خودش باشد! او به خوبی می‌دانست که باید اقوال و احوال مردم را بشنود و ببیند تا رسم مردم‌داری را از بر کند.

    خالص و صادق، همچون استاد…

    این بزرگ‌مرد نمونه بارز یک مدیر علوی بود و چنان به بلوغ سیاسی رسیده و چنان اسلام ناب خمینی را درک کرده بود که خستگی‌ها را خسته می‌کرد. او برای خدا کار می‌کرد، نه برای خوشیِ دل این حزب و آن رجل سیاسی! در مسیر پر پیچ‌وخم حیات سیاسی خود، بسیار طعن‌ها و توهین‌ها را شنید و دید، اما نه ذره‌ای سست شد و نه هرگز زبان به پاسخ مقابل گشود. او حتی برای رقبایش نیز طلب مغفرت می‌کرد! و به راستی که شاگرد صدیق استادش، شهید بهشتی بود.

    رئیسی‌ بیهوده به چنین جایگاهی نرسیده‌ و ارزان جا پای بزرگانی چون رجایی، بهشتی و سلیمانی نگذاشته است. او پاداش یک عمر مجاهدت خالصانه خود را با پوشیدن خلعت شهادت دریافت کرد. برای آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی حیف بود که بیهوده تمام شود و پایانی مگر شهادت مظلومانه او را سزاوار نبود.

    و اینک باری سنگین بر دوش ما مدعیان پیروی از مسلک خمینی است که باید از خون‌ پاک شهدای خدمت صیانت کنیم و اولین ایستگاه آن، انتخاب درست در هشت تیرماه است.

     

    مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

    احزاب/۲۳

     

    *نویسنده: مهدی علی‌میرزالو  “جانشین سردبیر نشریه خط دانشجو جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه”

    *انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «شبکه نشریات دانشجویان ایران» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

     

    این یادداشت برشی از ویژه نامه “شهید جمهور” است

    برای مطالعه کامل ویژه نامه کلیک کنید

    نوشته های مشابه
    نقطه سر خط
    برشی از ویژه‌نامه فتح غریب

    نقطه سر خط

    دیدگاهتان را بنویسید