این قسمتی از سخنان سید مقاومت، سیدحسننصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان بود. بزرگمردی که مقاومت و ایستادگی پای آرمانهای الهی را معنا کرد و ایستاد پای امام زمان خویش…
سیدحسن نصرالله، در خانوادهای شیعه در شرق لبنان چشم به جهان گشود. این سید بزرگوار از ابتدای زندگی خود، مجاهدانه زندگی و مقاومت کرد. او مدتی پس از پیوستن به جنبش امل، در صور به تحصیل پرداخت و پس از آن در حوزۀ علمیۀ بعلبک مشغول به تحصیل شد. سپس در حوزههای علمیه قم و نجف نیز دانشآموخته شد. او در طی مبارزات دینی و سیاسی، شیفتۀ اساتید خود، سیدمحمدباقرصدر و سیدعباسموسوی شد و با آموختن دیانت و سیاست در کنار ایشان، سیرۀ آنان را نیز آموخت و وارد فضای مبارزه با اشغالگری رژیم غاصب صهیونیستی شد. او همراه با دیگر روحانیون مبارز، پس از جدا شدن از جنبش امل، حزب الله لبنان را تشکیل داد و پس از شهادت اسوه و الگوی خود، سیدعباسموسوی، به اتفاق آرا بر جای استاد خود تکیه زد و در سمتِ دبیرکلیِحزبالله لبنان منصوب شد. این سید مجاهد، حزب الله را از دسته به یگان و از یگان به نظامیان یک ارتش با گردانهای مخوف و سری تبدیل کرد. این مجاهد وارسته، عارفی ادیب و فاضل بود که بندبندِ جملاتش را با فروتنی و عشق ادا میکرد؛ بهطوری که بر دل و جان مینشست. شخصیت کاریزماتیک و نفوذ کلام او، نشاط و خودباوری را به سربازان جبهۀ مقاومت، مردم لبنان و منطقه تزریق میکرد، علاوه بر این مردم جهان و سایر ادیان را نیز متأثر کرده بود؛ بهگونهای که محبتِ ایشان در دلِ مسیحیان، یهودیان، کلیمیان و مسلمانان اهل تسنن و تشیع، جریان داشت. او اعتقاد داشت که یزید این دوران که باید کربلایی، حسینی و زینبی با او مقابله کنیم؛ پروژۀ آمریکایی صهیونیزم است. پروژهای که امت، تمدن، ادیان آسمانی، ملتها و مقدسات ما را تهدید میکند و ما در برابرِ این یزید، حسینی و زینبی بودهایم و خواهیم ماند. این نبرد، برای ما در اولویت مطلق خواهد ماند.
در سالهایی که آمریکا و صهیونیزم جهانی، برای نظم جدید منطقه رویا میبافتند، سید حسن نصرالله همراه با نیروهای مقاومت، رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان اخراج کرد و در جنگ ۳۳ روزه، مزه شکست را به مستکبران چشاند و نشان داد نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد. او با مقاومت، پیروزیهای مکرر و سخنرانیهای حماسی، عنوان محبوبترین شخصیت در جهان عرب و اسلام، محبوبترین رهبر در جهان عرب و با شهامتترین رهبر جهان عرب و خاورمیانه را کسب کرد. او که بارها مورد تهدید و ترورهای نافرجام قرارگرفته بود و خود را پیرو مکتب شیعه میدانست؛ بارها خطاب به استکبار جهانی فرمود: «هرکجا ما را یافتید، بکشید. در همۀ جبههها و بر در هرحسینیه و مسجد؛ اما ما شیعیان علیبنابیطالب فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.
او نه تنها عمر پربرکت خود را صرف ایستادگی و مقاومت کرد، بلکه از آبرو و حیثیت، مال و جانِ خود و فرزندانش نیز مضایقه نکرد؛ تا آنجا که یکی از فرزندانش، در این راه، به خیلِ شهدای مقاومت پیوست.
وقتی «سیـدهادی» پسرِ سید حسـن نصراللـه به شهادت رسیـد، او حاضر نشد نام او را در بینِ اولین مجاهدانِ شهید بخواند و اسم فرزندش را پس از سایر مجاهدان اعلام کرد. او روز بعد از شهادت فرزندش، در همایشِ بزرگ پشتیبانی از مقاومـت حضور داشت و قرار بود پس از ذکرِ مصیبتِ سیدالشـهدا سخنرانی کند. در خاطرات آن روز آمدهاست: «وقتی بالا رفتم، یک دفعه دهها دوربین با لامپهایِ بزرگ و قوی، روبروی من قرار گرفت و حرارت بیش از حد تحمل بود. سخنرانی را شروع کردم؛ اما یک لحظـه احساس کردم که دیگر چیزی نمیبینم! چون عرق از صورتـم سرازیر شده بود و شیشۀ عینکم رو گرفته بود. خواستم دست دراز کنم و دستمال بردارم لااقل عینکم را تمیز کنم؛ ولی دستم پیش نرفت! چون فکر کردم همه تصـور میکنند، من دارم اشکم رو پاک میکنم، نه عرق را! ترجیح دادم توی قطـراتِ عرق، غرق باشم، تا اینکه تصویرِ پدری دردمند، از کشته شدنِ فرزندش را، در اختیارِ دشمن قرار دهم که پشتِ تریبون در حالِ گریه کردن است! آن هم پدری که دیگران را دعوت به جهاد و شهادت میکند.»
این مجاهد سرافراز ارتباط تنگاتنگی با رهبران و فرماندهان ایرانی داشت و عاشقانه ایران اسلامی و رهبری را دوست داشت و روی آن تعصب به خرج میداد. این علمدار رشید جبهۀ مقاومت در مقابل تهدیدات رژیم غاصب صهیونیستی، آشکارا میگفت: «اگر رژیم صهیونسیتی به ایران حمله کند، ما به عنوان استانی از ایران به اسرائیل حمله میکنیم.» همچنین در سخنرانی خود به مناسبت ایام محرم تاکید کرد: «این محور، این خیمهگاه که در راس آن حضرت امام و رهبریِ آقای خامنهای است(سایۀ شریفش مستدام باد) به همه دنیا میگوییم؛ امام ما، رهبرما، آقای ما، عزیز ما و حسین زمان ما، همانا حضرت آیتاللهالعظمی امام سیدعلیحسینیخامنهای است و جمهوری اسلامی ایران، قلب محور مقاومت، مرکز اصلی و قویترین ستون این محور است.» او همچنین خطاب به رهبری فرمود: «به تو میگوییم ای رهبر ما، اگر بدانیم کشته میشویم، سپس سوزانده میشویم و خاکسترمان در هوا پخش میشود و هزاران بار این کار با ما انجام شود؛ هرگز تو را تنها نخواهیم گذاشت ای پسر حسین!»
این دانش آموختۀ مکتب انسانسازِ عاشورا، همواره بر پیروزی جبهۀ مقاومت صحّه میگذاشت و میفرمود: «ما درفرهنگمان به خداوند عزوجل ایمان داریم. خداوند، ملکوت، آسمانها و زمین را در اختیار دارد و همه چیز در دست خداوند سبحان است. ما قصدمان این است که تکلیف خود را انجام دهیم؛ چون ما بندگانِ اوییم و او را با نماز و جهاد، بندگی و عبادت میکنیم و وقتی که او را عبادت و اطاعت میکنیم، سرباز او خواهیم بود. وقتی سرباز و لشگر او باشیم؛ در این عالم وجود، بخشی از لشگریان او خواهیم شد و هیچکس از لشگریان پروردگار، آگاهی ندارد. حتی اگر ما را در یک قطعه زمین کوچک محاصره کنید، احساس ما این است که ما محاصره نیستیم؛ زیرا زمین با ما است و کوهها، دشتها، خاکها، رودها، دریاها و اقیانوسها، ابرها و بادها، خورشید و ماه، ستارگان و آسمان هفت گانه، فرشتگان و آنچه خدا خلق کرده و آنچه میدانیم و نمیدانیم، با ما است. ما احساس میکنیم که شما محاصره هستید؛ آمریکا و عظمتش درمحاصره است، تمامی دشمنان ما در محاصرهاند. ما محاصره نیستیم! کسی که به خدا ایمان دارد، امکان ندارد که احساس کند در محاصره است. حتی اگر تمام جغرافیای پیرامون به روی او قفل شود! و مستکبران در جنگی شکست خوردهاند که نتیجه ای ندارد. کشته شدن ما در میدان باعث بیداری و استواری و عزم بیشتر ما میشود و محاصره، باعث افزایش اعتماد، توکل و اتصال به منبع حقیقی قدرت میشود. این شهید سرافراز فرمود: «ما شکست نمیخوریم. وقتی پیروز میشویم که پیروز شدهایم؛ و وقتی شهید میشویم باز هم پیروزیم!
و امروز شهید عزیز مقاومت و رهبر حزب الله، بر عهدی که با خدا بسته بود؛ پایدار ماند، شهادت را زندگی کرد و قطعا سننتصر را معنا بخشید. این مبارز شجاع در شامگاه ششم مهرماه۱۴۰۳، در ضاحیۀجنوبی بیروت، در بمباران رژیم صهیونیستی، با بمبهای سنگرشکن به شهادت رسید و اکنون این علمدار جبهۀ مقاومت با کارنامهای درخشان و سرشار از مجاهدت و پیروی از ولایت، سربلند و سرافراز با فرزند و یاران شهیدش در پیشگاه خداوند، ندای «فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» میشنود و چه شایسته سرنوشتی…
*نویسنده: آتنا مزروعی؛ سردبیر نشریه مرصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «شبکه نشریات دانشجویان ایران» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
این یادداشت برشی از ویژه نامه “فتح غریب” است
برای مطالعه کامل ویژه نامه کلیک کنید
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.