۳۰ اردیبهشت بود. خبر سقوط هلیکوپتر شما، بند دلم را پاره کرد. انگار کسی از خانوادهام را از دست داده بودم. تمام وجودم را استرس فراگرفته بود. پلههای مترو را به سختی بالا آمدم. از کنار دوستانم بیتوجه عبور میکردم و جواب سلامشان و سرد و آرام میدادم. صبح روزی که بالأخره، خبر شهادت شما را در حالی که راهی کوچه پس کوچههای تهران برای انجام راهی که شما در آن قدم گذاشته بودید، بودم با صدایی محزون از یک گویندۀ رادیو شنیدم. با اللهاکبر گفتنهای رانندۀ تاکسی شروع به هق هق زدن کردم. در آن لحظه تسبیحم مانند بند دلم پاره شد و هر کدام از مهرههایش به این سو و آن سو پرت شد. از آن روز منتظرم زندگی روی خوبش را هم به من نشان بدهد. اما انگار نه انگار…
آه
یکی، یکی خبر شهادت دوستانت را میشنویم. همانهایی که عهد بسته بودید، در برابر ظالم سر خم نکنید. همانهایی که بنا داشتید پرچم این عقیده را به دست صاحبش برسانید. سید ابراهیم، ساعتها میتوانیم بنشینم و از این چند ماه که برای ما بیشتر از چند سال شده است بنویسم. اما… .
بر ما چه گذشت
هفت اکتبر یکسال پیش را به یاد آورید، فلسطینیان برای یکبار میخواستند کار را یکسره کنند. همه از این شجاعت خوشحال بودیم و هستیم. صاحبان استعمار جهانی، همانهایی که سالهاست در تلاش هستند تا ایدئولوژی مدنظرشان را برجهان حاکم کنند، در برابر باریکۀ غزه صف کشیدند، بمب ریختند، تسلیحات فوقپیشرفته فرستادند، راه آب و غذا را بر مردم غزه بستند و … اما نتوانستند از سد مقاومت مردمی که جگر گوشههایشان را در این یکسال از دست داده بودند، عبور کنند. در چنین شرایطی رژیم سفاک تصمیم بر عوض کردن زمین بازی گرفت. شهید اسماعیل هنیه، رهبر حماس را در قلب ایران، همین بغل گوشمان ترور کردند. سنگ صبور مردم فلسطین به دعوت دکتر پزشکیان، چهاردهمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران به تهران آمده بود. این اولین باری بود که یک ایرانی نتوانست رسم مهماننوازی را بهجا آورد. سکوت و عدم واکنش ایران اسرائیل را جری کرد. در کمتر از ده روز ضاحیه در لبنان، شبیه به بوکمال و محلۀ سیده زینب در سوریه شد. اسرائیل شروع به ایجاد دو قطبی مردم و حزبالله کرد. نتانیاهو، میگوید ما با مردم لبنان کاری نداریم، اما در عمل ۶۰۰ نفر را شهید و هزاران نفر را مجروح و معلول میکند. دخترانی را بیپدر و کودکان معصومی را به کام مرگ میکشاند. در نهایت، موفق به ترور سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله شدند.
از او که صدایش آرامش ما بود
سید حسن یکی از بزرگترین رهبران جهان اسلام بود. شخصی که سال ۱۹۹۲، هنگامی که سید عباس موسوی به همراه خانوادهاش ترور شد، تنها ۲۳ سال داشت. کسی باور نمیکرد این جوان ۳۲ ساله بتواند از پس این تشکیلات بر بیاید. چون کسی نه در لبنان و نه در جنوب ضاحیه او را نمیشناخت. اما سید حسن نصرالله ۳۲ سال خواب را برچشم اسرائیلیها حرام کرد. اسرائیل پس از ترور سید عباس موسوی بر این باور بود که کار حزبالله به پایان رسیدهاست. در روزنامههایشان خبرهایی با این مضمون مینوشتند: «دوران درگیری باحزبالله در زمین بازی به راحتی پایان یافت.» در روز تشییع رهبر سابق حزبالله اینگونه از آغاز مسیر جدید صحبت کرد: «این راه را ادامه خواهیم داد. حتی اگر همگی شهید شویم و خانههایمان بر سرمان خراب شود، باز هم این راه را ادامه خواهیم داد و از گزینه مقاومت دست نخواهیم کشید.» آن زمان، این صحبتها ژورنالیستی، خوانده میشد. اما گذر زمان قدرت مقاومت را به اذهان متوهم اسرائیلیها نشان داد. ایشان در طول ۳۲ سال دبیرکلی حزبالله مراحل زیادی را پشت سر گذاشت. او در این سالها به نخستین قهرمان مقاومت و الگوی منحصربهفردی تبدیل شد که در مقابل اشغالگری اسرائیل ایستاد و با جاهطلبیهای آمریکا مبارزه کرد.
سال ۲۰۰۰ رژیم صهیونیستی را با خفت از جنوب لبنان بیرون راند و مردم لبنان به او لقب «سید مقاومت» را دادند. در همین درگیریها بود که سید حسن، پدر شهید شد. پس از آن حزبالله افقش را بر توسعه و قدرتگیری این تشکیلات قرار داد. نمایندگانی را راهی پارلمان لبنان کرد و با همه اتهامات درخصوص دستداشتن مقاومت در ترور«رفیق حریری» مقابله کرد. تابستان ۲۰۰۶ بود که جنگ ۳۳ روزه به یکی از نمادهای بزرگ مقاومت تبدیل شد تا در ادامه با آغاز انقلابهای جهان عرب موسوم به «بهار عربی» در کنار دولت و مردم سوریه باشد. بعد از ۷ اکتبر نصرالله مشارکت حزبالله در جنگ با رژیم صهیونیستی بهعنوان جبهه پشتبانی از ملت فلسطین در نوار غزه را اعلام کرد و بارها تهدیدات و درخواستهای این رژیم برای توقف این حمایت را رد کرد.
*نویسنده: مهدیه احمدی؛ سردبیر نشریه سحر دانشگاه علامه طباطبایی
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «شبکه نشریات دانشجویان ایران» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
این یادداشت برشی از ویژه نامه “فتح غریب” است
برای مطالعه کامل ویژه نامه کلیک کنید
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.